پنجشنبه، آذر ۲۸

شايد بعدها...

سلام
.
از همه عزيزاني كه اين مدت من رو همراهي كردن ممنونم ؛
.
نمي خوام موعظه كنم و براي رفتنم دليل بيارم اما احساس مي كنم كه بايد براي چند روز، چند ماه، يا هميشه از نوشتن دور باشم...
.
.
.
شايد اينطور بهتر باشه
.
.
.
قسمت فيلترشكنهاي سايت بصورت روزانه آپديت ميشه
.
.
براي همه آرزوي موفقيت ميكنم
.
.

دوشنبه، آذر ۱۱

قوانين مترقي ( قصاص/ قتل/ سنگسار/ شلاق )

در اين پست قصد دارم شما را با خلاصه اي از آيين نامه نحوه اجراي احكام قصاص‌، رجم‌ (سنگسار)، قتل‌، صلب‌ (به صليب كشيدن)، اعدام و شلاق آشنا كنم ؛
.
منبع: موضوع ماده 293 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري
.
فصل اول - نحوه اجراي احكامي كه منجر به سلب حيات انساني مي شود :
.
مبحث اول
  • شرايط اجرا
ماده 2 - حكم قصاص نفس پس از
احراز قطعيت آن توسط دادگاه بدوي صادر كننده رأي و نيز
طي
مرحله استيذان از ولي امر مسلمين
و تنفيذ آن از سوي رييس قوه قضاييه ، با
اذن ولي دم يا اولياء دم به موقع اجراء گذاشته خواهد شد؛
اين قانون به روشني نشان ميدهد در حكم قصاص نفس (گرفتن جان انسانها به صورت قانوني) اجازه و دستور نهايي در همه موارد، از سوي ولي امر مسلمين صادر ميشود ؛ پس بايد توجه داشت كه مسووليت همه قتلهايي كه طي اين سالها بصورت قانوني اجرا شده مستقيماً برعهده مقام ولايت ! مي باشد ؛
ماده 5 - عروض جنون ، ارتداد و
يا بيماري محكوم يا مستحاضه بودن محكوم عليها مانع اجراي حد يا قصاص يا اعدام نيست
. ليكن ، در مورد محكوم مريض چنانچه طبق نظر و تجويز پزشك قانوني و يا پزشك معتمد و
تأييد قاضي صادر كننده حكم بدوي يا دادستان مربوط مرض وي در حدي باشد كه مانع انجام
تشريفات اجرا مقرر در اين آيين نامه باشد ، اجراي حكم تا رفع مانع به تأخير مي افتد.

ماده 6 - در ايام بارداري و نفاس زن حكم اعدام يا حد يا قصاص نفس اجرا نمي شود .
همچنين است بعد از وضع حمل چنانچه به تجويز پزشك قانوني يا پزشك معتمد و
تأييد قاضي صادر كننده حكم يا دادستان مربوط ، اجراي حكم موجب لطمه به سلامتي
طفل به سبب قطع شير مادر باشد كه در اين صورت اجراي مجازات تا رسيدن
طفل به سن 2 سالگي به تعويق خواهد افتاد.
در مواد قانوني بالا مي بينيم كه ارتداد يا جنون و يا بيماري و يا باردار بودن محكوم، مانع اجراي حكم نيست ؛ البته كشتار مبارزان سياسي با دست و پاهاي شكسته و يا اعدام زنان باردار و بعضاً بيهوش در اوايل انقلاب و قتل عامهاي اواخر دهه 60 نمونه اجراي همين احكام نوشته يا نانوشته بود !
.

.
مبحث دوم
  • تشريفات اجرا

ماده 7 - پس وصول حكم قطعي و دستور اجراي آن از
سوي دادگاه صادر كننده ، مرجع قضايي مجري حكم موظف است حداقل 48 ساعت قبل از زمان
اجراي حكم مراتب را به مقامات و اشخاص زير اطلاع داده و از آنها بخواهد جهت انجام
وظيفه محوله در محل اجراي حكم حاضر شود :

.

.
الف - قاضي صادر كننده حكم بدوي ، در
صورتي كه حضور وي به موجب قانون لازم باشد.
ب - رييس اداره زندان يا قائم مقام
وي براي تهيه مقدمات اجراي حكم و حفظ نظم در داخل محوطه زندان و يا همكاري با
مأمورين نيروي انتظامي براي تسليم زنداني در صورتي كه حكم در خارج از محوطه زندان
اجرا مي شود.
ج - فرمانده نيروي انتظامي محل يا قائم مقام وي.
د - پزشك قانوني يا پزشك معتمد (چنانچه در محل، پزشك قانوني نباشد) براي معاينه محكوم و نيز
اعلام نظر را جع به وضعيت جسماني وي قبل از اجرا و معاينه جسد پس از اجراي حكم.
هـ - يكي از روحانيون يا افراد بصير براي انجام تشريفات ديني و مذهبي و اگر
محكوم به يكي از اديان رسمي شناخته شده باشد ، نماينده رهبر ديني مربوط يا نماينده
وي ؛ در هر صورت ، عدم حضور اين افراد مانع از اجراي حكم نمي باشد.
و - منشي دادگاه برا ي قرائت حكم قبل از اجرا.
ز - اولياء دم مقتول يا وكيل آنها.
ح - وكيل محكوم عليه ؛ عدم حضور وكيل ياد شده مانع از اجراي حكم نمي باشد.
ط - شهود ، در صورتي كه حضور شهود به موجب قانون لازم باشد.

.
  • تبصره 1 - در صورتي كه بنا به جهاتي حضور تماشاچي يا طبقات خاصي در محل اجراي حكم به مصلحت نباشد ، بنا به تشخيص دادستان ، مأمورين انتظامي از ورود آنان به محل اجراي حكم جلوگيري به عمل مي آورند؛ در نقاطي كه دادسرا تشكيل نگرديده است ، تشخيص اين امر به عهده رييس حوزه قضايي است.
.
.
.
.
.
.
.
.
در هرصورت مردمي كه به عنوان شهود از آنها استفاده مي شود از خود اختياري نداشته و هرچه مصلحت باشد در مورد آنها به اجرا گذاشته مي شود (اگر امر شود بايد بروند و اگر به وجود آنها احتياج نباشد نبايد بروند!)
  • تبصره 2 - تأمين محل اجراي حكم در خارج از محوطه زندان به عهده نيروي انتظامي است.
.
ماده 8 - قبل از اجراي حكم ، پزشك قانوني يا پزشك معتمد به
اتفاق قاضي مجري حكم به محبس محكوم رفته ، او را معاينه و اعلام نظر مي كند . در
صورتي كه از نظر جسمي مانعي براي اجراي حكم نباشد قاضي مجري حكم به محكوم اطلاع مي
دهد چنانچه تقاضاي ملاقات با اشخاصي را دارد اظهار نمايد . در صورت تقاضاي ملاقات ،
اشخاص مورد نظر محكوم عليه - به شرطي كه قبول تقاضا موجب تأخير اجراي حكم نشود - به
محل حبس دعوت مي شود.
ماده 9 - پس از حضور فرد يا افراد مورد تقاضا ، رييس زندان يا
قائم مقام وي ترتيب ملاقات محكوم را با آنان مي دهد . محكوم حق دارد هر گونه مطلبي
را در حضور مرجع قضايي مجري حكم يا بدون حضور وي به ملاقات كنندگان كتباً يا شفاهاً
اظهار كنند . فقط
رييس زندان يا قائم مقام وي بايد در جريان ملاقات و بيان اظهارات
حاضر باشد
؛
  • با وجود كلمه "فقط" در ماده بالا، من كه متوجه نشدم بالاخره محكوم حق دارد بصورت خصوصي با ملاقات كنندگان صحبت كند يا نه؟....ظاهراً در قوانين منحصر به فرد ما اجازه فكر كردن و داشتن حريم خصوصي از محكومين صلب مي شود!
ماده 10 - روحاني يا فرد بصير دعوت شده ، بايد
اقدامات زير را انجام دهد :
.
1- تذكر به محكوم مبني بر توبه !
2- تذكر به محكوم مبني بر اينكه چنانچه وصيتي دارد اعلام نمايد .
3- تذكر به محكوم براي غسل ميت و تحنيط و تكفين خود در مورد قصاص نفس و رجم.
  • تبصره 1 - نظارت بر انجام امور فوق با مقام قضايي مجري حكم است و عنداللزوم خود، اقدام تذكر به محكوم خواهد نمود.
  • تبصره 2 - مأمورين زندان و يا نيروي انتظامي حسب مورد به محكوم اجازه مي دهند تا با آب صدر و آب كافور و آب خالص غسل نمايد و سپس به ترتيبي كه در خصوص اموات مقرر است و با رعايت موازين شرعي خود را با سه قطعه كفن ، تكفين و حنوط نمايد . در اين صورت ، پس از اجراي حكم و مرگ مرجوم و يا محكوم به قصاص بدون نياز به غسل و كفن جديد با همان وضعيت بر او نماز ميت خوانده و در قبرستان مسلمين دفن مي گردد ، مگر اينكه محكوم قبل ازاجراي حكم غسل نكرده باشد كه در اين صورت غسل ميت و ساير تشريفات مربوط به دفن ميت در مورد وي انجام خواهد شد.

.

  • تبصره 3 - چنانچه محكوم وصيتي داشته باشد مقامات ياد شده نوشته جات و وصاياي او را پس از ملاحظه مرجع قضايي مجري حكم و اعلام بلامانع بودن آن و پس از اجراي حكم ، بدون تأخير به مقصدي كه محكوم تأيين كرده است ارسال مي دارد.
ماده 11 - در صورتي كه محكوم غير مسلمان باشد قبل از اجراي حكم
آداب ديني مذهبي لازم مطابق مقررات دين و مذهب وي به عمل خواهد آمد . عدم حضور رهبر
ديني مربوط يا نماينده وي ، مانع از اجراي حكم نخواهد بود . (به زبان خودمان يعني
كشك )
ماده 12 - اگر محكوم خوردني يا آشاميدني تقاضا كند مأمورين مكلف به تهيه آن هستند
مگر اينكه تقاضاي وي فقط براي تأخير اجراي حكم باشد . تشخيص اين امر با مرجع قضايي
مجري حكم است.
مبحث سوم
  • نحوه اجراء
ماده 14 - اجراي قصاص نفس ، قتل و اعدام ممكن است بصورت حلق
آويز به چوبه دار و يا شليك اسلحه آتشين و يا اتصال الكتريسته و با به نحو ديگر به
تشخيص قاضي صادر كننده رأي انجام گيرد !
تبصره - در صورتي كه در حكم صادره نسبت
به نحوه و كيفيت اعدام ، قصاص نفس و قتل ترتيب خاصي مقرر نشده باشد ، محكوم به دار
كشيده مي شود !
ماده 15 - زمان اجراي حكم ، اول طلوع آفتاب خواهد بود ، مگر اينكه دادگاه زمان خاصي
را تعيين كرده باشد و اجراي حكم حسب مورد با مأمورين زندان يا نيروي انتظامي است ،
ولي در مورد قصاص نفس ولي دم مي تواند شخصاً محكوم را قصاص كرده يا وكيل بگيرد.
ماده 16 - مأمورين اجراي حكم موظفند قبل از اجراي حكم ابزار و
ادوات و آلات اجرا را دقيقاً مورد معاينه و بررسي قرار داده و از استحكام و آماده
بودن آنها براي اجراي حكم اطمينان حاصل كنند. وسايل مذكور نبايد به گونه اي باشد
زايد برآنچه اقتضاي اجراي حكم است موجب شكنجه ، تعذيب و يا مثله شدن محكوم گردد
همچنين ، كليه عمليات اجرايي بايد با كمال آرامش و بدون اعمال خشونت، توسط افراد
خبره انجام شود.
نحوه اجراي حكم به دست افراد خبره !
*****************
.
ماده 17 - نظارت بر صحت اجرا و رعايت تشريفات لازم و عدم تأخير
و تعطيل آن با مقام قضايي مجري حكم است . پس از رعايت تشريفات و شرايط مذكور ،
محكوم تحت الحفظ به محل اجراي حكم آورده مي شود و سپس با اجازه مقام قضايي مجري حكم
، منشي دادگاه متن حكم را با صداي بلند قرائت مي كند و پس از آن بلافاصله به دستور
مقام مذكور ، حكم طبق مفاد مندرج در آن به اجرا در مي آيد.
ماده 18 - پس از اجراي حكم ، چنانچه به تشخيص پزشك قانوني يا
پزشك معتمد اطمينان مرگ محكوم حاصل شود ، از محل اجراي حكم خارج و جسد تحويل پزشك
قانوني مي شود . چنانچه كسان محكوم جسد را مطالبه نمايند به تشخيص و دستور مقام
قضايي مجري حكم تسليم آنان مي شود والا طبق مقررات شرعي و قانوني (بدون غسل و كفن و
در لعنت آباد)، دفن خواهد شد . در فرض اخير ، دولت كليه هزينه ها را از بيت المال
پرداخت مي كند.
البته دولت حاضر به پرداخت چنين هزينه هايي از بيت المال بوده ؛ به خاطره زير كه دوستي برايم فرستاده توجه كنيد:
  • دخترتون عروس شد؛ اينم مهريه اش !
چند وقت قبل خاطره ای از عموی خودم شنیدم .. همه چیزه این خاطره واقعیه به جز اسامی . چون اصلا عموم اسمهای اصلی رو به من نگفت (فقط اسم لیلا واقعیه).عموی من الان سرهنگ سپاه پاسداران جمهوری اسلامیه و همسرش فوت شده، زمان جنگ ایران و عراق در زندان عادل آباد شیراز خدمت میکرد.فکر میکنم اگه این خاطره رو از زبان خود عموم بنویسم بهتره…
فرداي روزی بود که قرار بود من
به همراه چندتا از بچه ها به جبهه اعزام بشیم . با اینکه خیلی دوست داشتم جنگ رو از
نزدیک احساس کنم اما خیلی نگران بودم شاید به خاطر این بود که از مرگ میترسیدم .
اتفاقا از بین زندانیها چندتا خانم بودن که قرار بود فردا صبح اعدام بشن . جرم
اکثرشون سیاسی بود . و بعضی هاشون هم مجرد بودن (همینطور که میدونین اعدام خانمهای
مجرد طبق قوانین نانوشته جمهوری اسلامی ایران ممنوعه) شب بعد از شام و خوندن دست
جمعی دعای کمیل ، رئیس زندان همه بچه ها رو صدا کرد و گفت : برای برادرانی که فردا
به سلامتی عازم جبهه هستند خبر خوبی دارم . امشب شبی هست که میتونن از بین زنان
مجردی که قراره فردا اعدام بشن اونی رو که مایل هستن انتخاب کنن و
حاج آقا
رضایی هم تشریف آوردن تا هر زنی
رو که خواستن امشب موقتاً به عقد برادرا دربیارن و درواقع امشب زحمت خطبه عقد با حاج
آقاست…حالا برای سلامتی امام و اسلام صلوات جمیع خطب کن و…برای یک لحظه هراس عجیبی
تمام تنم رو فرا گرفت . اصلا فکر نمیکردم شبی که قرار بود شب اعزامم به جبهه باشه
شب عروسی هم باشه . به سمت سالنی رفتیم که دختران زندانی اونجا به صف ایستاده بودند
.. جالب اینکه بعضی بچه ها که همراه من بودند مجرد نبودند اما حاظر بودند که این
کار رو انجام بدند اما برخی ها با اینکه مجرد هم بودند نیامده بودند . با
دیدن
دخترها یک لحظه میخواستم برگردم .
اما سهیل که یکی از دوستام بود و سه چهار سالی سنش از من بیشتر بود گفت کجا میری
مجید. وبا خنده ادامه داد نکنه میخوای ناکام از دنیا بری؟!از این شوخیش اصلا خوشم
نیومد اما هرچی بود وسوسه شدم که بمونم . در نهایت هر کدوم از بچه ها دختری رو
انتخاب کرد و حاج آقا رضایی که روحانی زندان بود یکی یکی دخترا رو به عقد چند ساعته
بچه ها در می آورد.یادمه بعضی از دخترا راضی به این کار نبودن اما چاره ای نبود.
محال بود رئیس زندان اجازه بده دختری باکره اعدام بشه. تقریبا برای هر کدوم از ما
یک دختر میرسید.نوبت من شد. دختری که انتخاب کرده بودم چهره معصومی داشت اسمش لیلا
بود . حاج آقا رضایی صیغه عقد رو خوند و منو لیلا حالا زن و شوهر بودیم. اونم چه زن
و شوهری…زنی که قرار بود فردا صبح اعدام بشه.از لیلا پرسیدم به چه جرمی به اعدام
محکوم شده ؟ گفت یک روز به همراه دوستش در یکی از جلسات حزب توده شرکت کرده و از
بخت بد همون شب مامورها ریختن تو خونه و همشون رو گرفتن.میگفت که برای اولین بار
بوده که تو جلسات سیاسی شرکت میکرده و فکر نمیکرده که روزی همچین اتفاقی براش
بیفته.ازم خواست که کاری براش بکنم.اما من فقط یک مامور بودم .چه کاری میتونستم
بکنم.کاری براش از دستم ساخته نبود.با خودم فکر میکردم لازمه امثال لیلا قربانی بشن
تا اسلام پایدار بمونه.بهترین و سخت ترین شب زندگیم همون شبی بود که تو زندان با
لیلا بودم.اون شب به سرعت گذشت . صبح لیلا رو بوسیدم و ازش خداحافظی کردم.گفتم
حلالم کن شاید شهید بشم.لیلا سرشو پایین انداخت و هیچی نگفت.چند دقیقه بعد از پنجره
میدیدمش که اونو همراه بقیه زنها به سمت
اعدام
میبرن.لیلا اولین
دختری بود که باهش بودم بخاطر همینم برام خیلی سخت بود.اون روز عازم جبهه شدم.چند
وقت بعد از بعضی بچه ها که تو زندان بودند شنیدم که وقتی پدر و مادر لیلا برای
تحویل گرفتن جنازه اش اومده بودن
۱۳۰۰ تومن از طرف دولت بهشون میدادن و میگفتن
دخترتون دیشب عروس شده اینهم مهریه اش
.
ماده 19 - از اجراي حكم صورت مجلس تهيه شده و به امضاي مقام
قضايي مجري حكم ، رييس اداره زندان يا نماينده وي ، فرمانده نيروي انتظامي محل يا
قائم مقام وي در صورت اجراي حكم در خارج از محل زندان ، پزشك قانوني يا پزشك معتمد
، منشي دادگاه ، اولياء دم يا وكيل آنها و وكيل محكوم عليه ( در صورت حضور ) مي رسد
و در پرونده مربوط ضبط مي‌گردد.
ماده 20 - در صورت صلاحديد مقام قضايي مجري حكم ، از مراسم
اجراي حكم توسط مسؤلين زندان يا مأمورين انتظامي حسب مورد فيلمبرداري يا عكس برداري
شده و عكس ها يا فيلم ها در پرونده محكوم بايگاني مي شود و خبر اجراي حكم با ذكر
نوع جرم و خلاصه رأي دادگاه در روزنامه ها منتشر مي گردد . در موارد استثنايي كه به
تشخيص رييس قوه قضاييه يا مقامات مجاز از طرف ايشان مصلحت ايجاب كند ، عكس محكوم در
حال اجراي حكم توسط رسانه هاي گروهي براي اطلاع عموم انتشار مي يابد.
البته ديگر براي همگان روشن شده كه اجراي چنين احكامي در ملاء عام و يا انتشار عكسها و فيلمهاي آن، فقط جهت ترساندن توده مردم است ؛ اگر توجه كرده باشيد معمولاً اخبار،اطلاعات و عكسهاي محكوميني منتشر ميشود كه عليه حكومت اقدامي تهديدآميز يا مسلحانه انجام داده و يا مقام يا شخصيتي را به قتل ميرسانند...كه در آن صورت جكومت با مجازات آنها بصورت علني، به عامه مردم نشان ميدهد كه درصورت اقدامي عليه خود چگونه با آنها برخورد خواهد كرد يا به زبان عاميانه، نسق كشي مي كند!
.
.
.
مبحث چهارم
  • تشريفات خاص اجراي حد رجم

ماده 21 - قبل از اجرا ، مرجع مجري حكم در صورت تشخيص قاضي صادر
كننده حكم مردم را از زمان اجراي حكم آگاه مي سازد و در هر حال لازم است حد اقل سه
نفر از مؤمنين در زمان اجراي حد حضور داشته باشند.
ماده 22 - مأمورين نيروي انتظامي يا زندان حسب مورد موظف اند
بدواً محل اجراي حد را به كيفيت مقرر در ماده 102 قانون مجازات اسلامي حفر
نموده و مقداري سنگ به اندازه هاي مقرر در ماده 104 همان قانون در محل اجراي
حكم آماده كنند . قاضي مجري حكم بدواً اقدامات انجام يافته به شرح فوق را بررسي
نموده و پس از تأييد دستور اجراي حكم را خواهد داد.
ماده 23 - چنانچه محكوميت به رجم بر اساس اقرار محكوم باشد هنگام اجراي حكم بدواً
قاضي صادر كننده رأي سنگ مي زند و سپس ديگران . ولي اگر محكوميت بر اساس شهادت شهود
باشد اول شهود سنگ مي زنند و سپس قاضي ياد شده!
  • تبصره 1 - منظور از قاضي صادر كننده رأي ، قاضي صادر كننده رأي بدوي است مگر اينكه شعبه تشخيص ديوان عالي كشور با نقض حكم دادگاه بدوي ، حكم به رجم داده باشد كه در اين صورت رييس شعبه مذكور يا يكي از اعضاي شعبه به تشخيص رييس شعبه اقدام به زدن سنگ مي نمايد.
  • تبصره 2 - عدم حضور يا اقدام قاضي صادر كننده رأي و شهود براي زدن اولين سنگ مانع اجراي حد نيست و در هر صورت حكم به دستور مقام قاضي مجري حكم اجرا مي شود ، مگر اينكه زناي محكوم به شهادت شهود ثابت شده باشد و شهود در هنگام اجراي حكم فرار كنند و يا زنا به اقرار خود ثابت شده باشد و وي از گودالي كه در آن قرار گرفته است فرار كند {!} كه در اين دو مورد حد ساقط مي شود و مقام قضايي مجري حكم دستور توقف اجرا را خواهد داد.
مبحث پنجم
  • تشريفات اجراي خاص حد صلب (به صليب كشيدن)
ماده 24 - در اجراي حد صلب محكوم را به چوبه دار كه شبيه صليب
تهيه شده ، در حالتي كه پشت به صليب و رو به قبله ! بوده و پاهايش مقداري از زمين
فاصله عمودي داشته مي بندند و به مدت سه روز تحت حفاظت و مراقبت مأمورين نيروي
انتظامي به همان حال رها مي كنند . پس از انقضاي سه روز ، او را از چوبه دار پايين
مي آورند اگر فوت كرده باشد پس از انجام مراسم مذهبي دفن و در غير اينصورت او را
رها مي كنند و چنانچه نياز به ارائه خدمات پزشكي داشته باشد اقدامات درماني بلامانع
خواهد بود.
  • تبصره - چنانچه فوت مصلوب زودتر از سه روز محرز گردد ، پايين آوردن جسد براي انجام مراسم مذهبي و كفن ودفن قبل از انقضاي سه روز بلامانع است.
فصل سوم:
  • نحوه اجراي حكم شلاق
ماده 27 - اجراي شلاق به وسيله نوار چرمي به هم تابيده بطول
تقريبي يك متر و به قطر تقريبي 5/1 سانتي متر انجام مي شود‌.
تقريباً چيزي شبيه به وسيله ايست كه در دورافتاده ترين روستاها براي هدايت چهارپايان به مسير درست استفاده مي شود !
ماده 28 - حتي المقدور دست و پاي محكوم به محل اجراي حكم بسته
مي شود تا از حركات اضافي محكوم كه ممكن است منجر به اصابت شلاق به نقاط ممنوعه شود
جلوگيري بعمل آيد.
  • تبصره - منظور از نقاط ممنوعه سر و صورت و عورتين است.
ماده 29 - مجازات شلاق چنانچه در فضاي سرپوشيده اجرا شود بايد
دماي هواي آن معتدل باشد و چنانچه در فضاي باز اجرا شود نبايد دماي هوا بسيار سرد
يا بسيار گرم باشد . در نقاط سردسير سعي مي شود در ساعات گرمتر و در نقاط گرمسير در
ساعات خنكتر حكم اجرا گردد !
ماده 30 - اجراي حد شلاق از حيث شدت و ضعف ضربات به ترتيب زير است :
.
حد شلاق زنا و تفخيذ شديدتر از حد شرب خمر است
و حد شرب خمر شديدتر از حد قذف و قوادي است !
.
.
.
.
..
.
32 - اجراي حد محكومين اناث به نحو نشسته و با لباسي كه
بدن آنها بسته باشد اجرا مي شود .
.
ماده 33 - شلاق هاي حدي محكومين ذكور به نحو ايستاده اجرا مي شود و در حد زنا و تفخيذ و شرب خمر در حالي است كه پوشاكي غير از ساتر عورت نداشته باشد و در حد قوادي و قذف از روي لباس معمولي اجرا مي شود.
.
ماده 34 - اجراي شلاق تعزيري با رعايت ماده 288 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري به نحو زير انجام مي شود :
.
الف- شلاق در حالتي كه محكوم بر روي شكم خوابيده و پوشش او لباس معمولي است به پشت بدن بجز سر و صورت و عورت زده مي شود .
ب- شلاق به نحو يكنواخت و بطور متوسط زده ميشود.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
  • اين آيين نامه در اجراي ماده 293 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب درامور كيفري در كميسيون امور قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي در 36 ماده و 7 تبصره به تصويب رييس قوه قضاييه رسيد.

رييس قوه قضاييه - سيد محمود شاهرودي

.

.

شنبه، آذر ۹

ما بدجوري گم شده ايم...بدجوري

ما بدجوري گم شده ايم ، بدجوري !
.
.
يك لحظه تامل كنيد ، فقط يك لحظه !
حتما تا حالا جلوي آيينه قدم زديد و به خودتون نگاه كرديد؟
آيا ما خودمون رو مي شناسيم ؟
چقدر با خودمون صاف و صادق بوديم؟
چقدر خودمون رو توجيه كرديم؟ و اصلاً چقدر خودمون رو دوست داشتيم؟
و ملاك دوست داشتن چي هست؟ و با دوست داشتن به كجا مي خواهيم برسيم؟
خير و صلاحمون رو مي دونيم؟
آيا اينكه از صبح پا ميشيم و هر چي ازمون مي خوان انجام مي ديم به درسته؟
.
اينكه حتما به دانشگاه يا سر كار بريم؛ سر اين و اون كلاه بذاريم ، به دروغ عاشق بشيم ، به هم نارو بزنيم ، همديگه رو مسخره كنيم و پشت سر اين و اون حرف بزنيم ، به هم تهمت بزنيم ، از شنيدن حرف حق و مواجهه با واقعيت فرار كنيم ، از حرفهاي آموزنده حالمون بهم بخوره ، به هم لبخند هاي توخالي تحويل بديم ، تعارف دروغي كنيم ، ازدواج زوركي كنيم ، دماغ رو سر بالا كنيم، ماشين مدل بالا سوار بشيم ، موهامونو تيفوسي بزنيم ، پارتي بازي كنيم ، كلاس بي خودي براي هم بگذاريم ، لباس تنگ بپوشيم ، با توجيهات ساده ارزشها و اصول اخلاقي رو زير سئوال ببريم و ...

آيا اين ها صلاح كارمون هستن ؟! هدفمون از اين كارها و بسياري كارهاي ديگه ، چيه ؟
تا حالا فكر كرديم براي چي زنده ايم؟
براي اينكه پولدارترين باشيم؟
خوش تيپ ترين؟
باكلاس ترين؟
باسوادترين؟
معروف ترين؟
خوش اندام ترين؟
مخ زن ترين؟
پست ترين؟
بي حيا ترين؟
جنايت كارترين؟
عاشق ترين؟
رياكارترين؟ ...
تا كي روز رو تا شب بي هدف و سرگردون اين زندگي مي خوايم بمونيم و آخرش كه چي؟ بياييد فكر كنيم ... اگر هيچ كدوم اين ها نه ! چي پس؟ يادمون رفته كي هستيم ، شايدم تا حالا برامون مهم نبوده كه بدونيم و يا اين مسئله رو مثل خيلي چيزهاي ديگه از ياد برديم؛
.
مطمئنم از اين زاويه به زندگي نگاه نكرديم ، هيج وقت حساب خودمون رو بررسي نكرديم ! كاش كلاسي بود ما حسابداري خودمون رو ياد مي گرفتيم و براي حسابهايي كه هيچ وقت جور نيستن ، يه فكري مي كرديم ! وقتي ما نمي تونيم با خودمون صريح و بي پرده و بدون توجيهات آبكي حرف بزنيم ، خنده داره كه مدعي اصلاح جامعه باشيم؛ چه خوبه اين بار وقتي به آيينه نگاه مي كنيم ، همه سعي خودمون رو در باز كردن چشمهامون كنيم و بعد از برداشتن نقاب مسخره مجهول بودن...خودمون رو اول بشناسيم ؛
كي هستيم؟ كي هستيم كه اينقدر مشكل عاطفي داريم ؟ هميشه احساس تنهايي مي كنيم؟ به سادگي باارزش ترين چيزها رو زير پا له مي كنيم و آيا چيز باارزشي هم داريم كه حفظش كنيم؟ به عبارت ديگه در ديكشنري ذهنمون جلوي كلمه ارزش، چي نوشتيم ؟ چند لحظه، فقط چند لحظه فكر كنيم ، از كجا اومديم و به كجا مي ريم كه به راحتي حق رو نا حق مي كنيم ، عاطفه و احساسات ديگرون رو به مسخره مي گيريم ، اكس پارتي مي تركونيم ، معتاد مي شيم ، براي هم كلاس ميذاريم ، فداكاري مي كنيم ، احساس خرج ميكنيم!و ...
.
.
.
.
بياييم خودمون رو توجيه نكنيم ، با خودمون صادق باشيم ، شايد بتونيم ذره اي از خودي كه در كوچه پس كوچه هاي بي هويتي گم كرديم رو پيدا كنيم...
.
.
.
آخه مي دونيد چي شده؟ ما بد جوري گم شديم ، بدجوري !
.
.

.





یکشنبه، آذر ۳

موجودي پست به نام زن

موجودی پست به نام زن ؟!
.

با نگاهي كوتاه اما دقيق به روابط بين زن و مرد در جوامع اسلامي كه قوانين شرع در آنها تعيين كننده نوع مجازات است از جمله جامعه امروز ايران، ميتوان به راحتي به ظلمي پنهان پي برد كه درحق زنان ميشود؛ قشر مهمي كه نقش بسيار حساسي در پيشبرد و تعالي جامعه به عهده دارند ؛ اما اين ظلم و تبعيض از كجا نشأت ميگيرد ؟ اين چيزيست در اين پست قصد دارم به آن بپردازم :
.
سوره نساء آیه 15 :
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ
الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ
فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ
الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً.
  • و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا میشوند، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهید، اگر شهادت دادند، آنها (زنانتان) را در خانه محبوس کنید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی در پیش پایشان نهد.
.
سوره النساء آیه 34 :
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى
النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ
أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ
اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي
الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ
سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.
  • مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنانِ شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه میدارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان؛ اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید و خدا بلند پایه و بزرگ است.
.
روزي عمر مشغول صحبت بود که
زنش در ميان حرف اودرآمد، عمر به او (زنش) گفت : تو بازيچه هستي، اگر به تو حاجت
بود، صدا مي زنم
(المنصف ، ابوبکر احمد ابن عبدالله موسي الکندي ، جلد اول ، جزء 2 ص 263 / همچنين احياي علوم دين، غزالي دار الکتب علميه، بيروت ، جلد 2 کتاب ادب النکاح ، ص 52)
امرو، يکي ديگر ازاصحاب محمد
ميگويد : " زنان لعبت اند، انتخاب کن
(کنز جلد 21 ، حديث 919)
.
بايد توجه داشت كه اين فقط نظر عُمر و ابن عاص نيست، بلکه محمد، پيامبر مسلمانان، خودش چنين مي گويد :
.
قال النبي:
انما المراة لعبة فمن اتخذها
فليصنها
  • زنان لعبت اند، هرکسي که او را ميگيرد پس بايد که مواظبت کند (او را از دست ندهد)
( احمد ذکي تفاحة، المراة والاسلام، ص 180 )
.
خداوند متعال زن را از لحاظ
رواني و فزيکي چنان آراسته است که باعث ارضاي شهوات مرد ميشود و مرد در معاشرت با
او بيشتر از آنچه که زن تمايلاتش در مرد ارضاء شود، لذت مي برد. نه فقط اين، بلکه
زن همچنين خوشي اش را در احساس اين چنيني مي يابد
(الي کل فتة تؤمن بالله ، دکتر محمد سيعد رمضان البوطي ، جلد هشتم ، ص 55)
.
تا اينجا ديديم كه تمامي تقوا و پرهيز کاري زن بيهوده است، اگر به مقام نافرماني از شوهرش برآيد! نا فرماني او از شوهر يک عمل نا مشروع و نا بخردانه است! و مستوجب تنبيه ! ولي اطاعت و فرمانبرداري از شوهر کليد بهشت است؛
.
به حديث زير توجه كنيد :
ثلاثة لا تقبل لهم صلاة و لا
تصعد لهم حسنة العبد الأ بق حتي إلي مواليه و المرأة الساخط عليها زوجها و السکران
حتي يصحو / (البيهقي)
  • سه کسند که از آنها سخن مگوي که عبادت شان پذيرفته نمي شود، بنده اي که از آقاي خود گريخته و تا زماني که نزد مالک خودش بر نگردد، زني که شوهرش از او ناراضي است و شخص مست تا هنگامي که به هوش نيامده باشد
.
ترمذي در مورد خوشنودي شوهر و پاداش آن چنين آورده :
ايما امرأة
ماتت و زوجها عنها
راض دخلت الجنة
  • هر زني که ميميرد مادامي که شوهرش از او راضي باشد، به بهشت مي رود
(سنن الترمذي، ذکره الغزالي في إحياء علوم الدين، جزء 2، ص 64)
.
.
در واقع حقوق شوهر آنقدر گسترده و وسيع است که سيوطي در تفسير آيه 34 سوره نساء ميگويد :
من حق الزوج علي الزوجة ان لو سال منخراه دما وقيحا و صديدأ
فلحسته بلسانها ما أذت حقه
  • اگر خون، کثافت و ريم از دماغ شوهر جاري باشد و زن با زبانش آنرا بليسد، هرگز او قادر به بر آوردن حقوقي که شوهرش نسبت به وي دارد، نخواهد بود
(ذکره السيوطي في تفسير النساء : 34)
.
حديث بالا پنج بار در قسمتهاي مختلف، آنهم با حرمت زيادي از طرف امام سيوطي که يکي از علماي معروف اسلامي است مورداستفاده قرار گرفته ؛
.
اما به غيراز احاديثي كه از علماي! دين ثبت شده، خودِ پيامبر مسلمانان چه ميگويد؟
.
در اينجا به نقل از نهج‌الفصاحه (خطبه‌ها و تمثيلات پيامبر مسلمانان) / انتشارات جاويدان، چاپ سوم، ترجمه‌ ابوالقاسم پاينده قسمتهايي را برايتان نقل ميكنم :
.
  • پس از من براي مردان، فتنه‌اي زيان‌بار از زنان نخواهد بود. حديث شماره 2572، ص 678
  • دشمن‌ترينِ دشمن مردان، همسران ايشانند ؛ خطرناك‌ترين دشمن تو، همسر توست كه با تو همخوابه است و مملوك توست حديث شماره ۳۳۹، ص 220
  • اگر زن نبود، مرد به بهشت مي‌رفت حديث شماره 2358، ص 653
  • اگر زنان نبودند، خدا چنان كه شايسته‌ پرستش اوست، پرستيده مي‌شد حديث شماره 2361، ص 653
  • اگر به كسي دستور مي‌دادم كسي را سجده كنند، به زن دستور مي‌دادم شوهرش را سجده كند حديث شماره 2348، ص 650
.
به نظر من از آنجا که شهوت يک جانبه جزئي از طبيعت اعراب بوده است، نياز مردان متقي! به سكس خيلي مورد توجه بوده! و به منظور فراغ قلبها و آسودگي خيالشان درجهت عبادت پروردگار ! به آنها اجازه داده شده که با کنيزان خود نزديكي كنند اما نكته بسيار جالب اينجاست كه اين مومنان ومردان خدا همواره بايد خود را از هواهاي نفساني دور نگه دارند كه مبادا مرتكب زنا شوند !!! كه اين عمل در اسلام گناه محسوب شده و مجازات دارد !!!
به هر حال اين مسلم اين است که چنين عملي (سكس با کنيز) منجر به زاده شدن کودکي ميشود که از نظر دين اسلام، برده خواهد بود !
.
.
.
.
.
غزالي حکايتي راجع به اين غلبه شهوت دارد که به نظر من جالب است :
حکي علي ابن عمر... و کانَ مِن زهاد الصاحبة وَ علما ئهم اِنه
کانَ يفطر مِن الصوم عليَ الجماعِ قبل الا کل، ورَبما جامع ثلاثاً مِن جواريه في
شهرِ رمضان قبلَ العشاء الاخيرة
  • علي ابن عمر که يک صحابه زاهد و عالم بود {!} روزه اش را قبل از هر چيزي با جماع افطار ميکرد و با سه کنيزش قبل از عشاء همبستر مي شد
(الغزالي احياء علوم الدين جزء 2 ص 33)
.
يعني که زن در اين باور، صرفاً وسيله اي ست براي ارضاي شهوات مرد ؛ سکس عمليست مربوط به مرد و فقط براي لذت او...
.
اين بار حديثي از بخاري در اثبات اين موضوع :
نبي الله کانَ يطوفُ علي نِسائه في الليلةِ الواحِدة و لهُ
يومَئذ تِسعَ نستوة
  • رسول خدا با همه اي زنانش در يک شب نزديكي ميکرد و در اين زمان او 9 زن داشت {!!!}
(صحيح بخاري عربي ــ انجليزي جزء 7 حديث 142)
.
.
راجع به استفاده جنسي از کنيز که در قرآن آمده و در بالا هم نقل شد، رازي اينطور اظهار عقيده ميکند :
سويَ (الله) في السهوُلة وَ الَيسَ بَينَ الحُرة الواحِدة و
بينَ الا مَاء مِن غَير حَصر، ولمعري إنهن اقل تبعَة و اخفَ مؤنة مِن المهَائر، لا
عَليکَ اکثرت مِنهُن ام اقللت، عدلتَ بينهُنَ فِي القسمَ أم لم تَعدَل، عَزلت
عَنهُم أم لَم تعزَل
  • خداوند شرط رابطه جنسي با کنيز (هر تعدادي که مرد مؤمن در اختيار دارد) را به اندازه ازدواج با يک زن آزاد مؤمنه سهل ساخته است، در ضمن مسؤليت و توشه کنيزان کمتر است از جهزيه ديگران، مهم نيست که تعداد شان کم و يا زياد باشد، اهميت ندارد که تو در ميان آنها در مورد تقسيم وقت به عدالت رفتار کني يا نه و مهم هم نيست که عمل نزديكي با آنها را کامل نمائي يا خير
(رازي تفسير کبير ، سوره نساء ، آيه 3)
.
.
اما گذشته از اين موضوع گویا این رهبران اسلامی از پيامبرشان گرفته تا امامان و علماء و این آیت الله هاي فعلي، عطش شدیدی به کودکان دختر دارند ؛ عقد یک دختر بچه ۶ ساله توسط پيامبر تا سکس با یک کودک شیرخوار در قاموس آقایان کار پسندیده ايست؛
.
.
من به چندتا از کتابهای این حضرات رجوع کردم اما از ظاهر امر پيداست که همه این آیت الله ها در مورد سکس با کودک شیرخواره نظر واحدی دارند...جداً كه به بيماري خطرناكي مبتلا هستند...
.
.
.
.
.
.
ضمناً از همه دوستان بابت بكار بردن كلماتي كه، چه از اينجا به بعد و چه در بالا بكار رفته عذرخواهي ميكنم...اينها كلماتيست كه در فرهنگ اسلامي زياد استفاده شده...! و من فقط آنها را بازگو ميكنم
.
خمینی / کتاب نکاح صفحه 15 مسله 12
کسیکه زوجه کمتر از 9 سال دارد، وطی او برای وی جایز نیست و چه
اینکه زوجه دایمی باشد و چه منقطع ؛ و اما سایرکام گیریها از قبیل لمس به شهوت و
آغوش گرفتن و تفخیذ اشکال ندارد هرچند شیرخواره باشد و اگر قبل از 9 سال او را وطی
بکند اگر افضا نکرده باشد به غیر از گناه چیزی بر او نیست و اگر افضا کرده باشد
یعنی مجرای بول و مجرای حیض او را یکی کرده باشد و یا مجرای حیض و غایط او را یکی
کرده باشد تا ابد وطی بر او حرام می شود لاکن در قسمت دوم، حکم بر احتیاط است و در
هر حال بنا بر اقوی بخاطر افضا از همسری او بیرون نمی شود در نتیجه همه احکام زوجیت
بر او مترتب می شود
.
صانعی مجمع المسائل
س 1307 ـ مردى به عنوان حلّيت در روابط و رفت و آمد، دختر
خردسالى (حدود پنج ساله) را به مدت چهار سال صيغه نموده است
؛ اينك در صورت بذل وقت،
آيا ازدواج با مادر اين دختر، شرعاً امكان پذير است يا حرمت ايجاد شده، و امكان
ندارد؟
ج - خیر ازدواج با مادر اين دختر، شرعاً حرام می شود
.
خامنه ای توضيح المسائل
٢٤١٠ - اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه
9 سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضا نمايد هيچ وقت
نبايد با او نزديكى كند
٢٤٢٩ - پدر و جد پدرى ميتوانند براى محرم شدن، يك ساعت يا دو
ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورند و نيز ميتوانند دختر نابالغ خود را
براى محرم شدن، به عقد كسى در آورند ولى بايد آن عقد براى دختر مفسده نداشته
باشد
.
.
.
.
.
.
بد نيست اين كليپ ِ تکميل کننده، كه مقام و شخصيت زن را نشان ميدهد ببينيد
.
.

دوستان داخل ايران كه قصد دانلود اين فيلم 1 دقيقه اي را دارند بهتر است كه بعداز كليك روي متن بالا و ورود به سايت، گزينه سوم (RealVideo) يا چهارم (AVI) را انتخاب كنند
.
.
.

جمعه، آذر ۱

جن ؛ خرافه اي با ريشه عميق در جامعه ما

خرافات و سوءاستفاده شيادان از ناآگاهي مردم
.
(اين پرده...شيخ ِعالِمي ! به نام نصر بروجردي)
.
سوره حجر آیه 27 :
وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن
نَّارِ السَّمُومِ
و جن را پيش از آن ، از آتش سوزنده بی دود آفريده بوديم
.
  • جن یکی از خرافات محض است؛ در قرآن هم سوره ای به نام جن وجود دارد !
مردم باستان چون علت بسیاری از اتفاقات اطراف خود را نمیدانستند، همواره خود را درمحاصره موجودات ناپیدا و گم میدیدند و گمان میکردند اتفاقاتی که می افتد نتيجه فعالیتهای این موجودات نامرئی است ! جن همچنين يكي از موجودات خرافی بومي جامعه عرب بوده؛
  • واژه جن به معنی مخفی است، مشتقات و کلمات هم خانواده جن نیز در عربی به همین معنی ميباشد، مثلا "جنان" و "جنین" هردو در بدن پنهان هستند.
در قرآن اهمیت خاصی به "اجنه" داده شده، بطوریکه 48 آیه به آنان اختصاص یافته است !
.
دکتر شجاء الدین شفا، در مورد جن در کتاب تولدی دیگر مینویسد :
اعتقاد به جن،
اعتقادی است که از اسطوره های بابلی به معتقدات اعراب عصر جاهلیت و از آنجا به قرآن
و به معتقدات اسلامی راه یافته است
. در اساطیر بابلی اوتوکوها (اجنه) موجوداتی
ناپیدا بودند که از آتش آفریده شده بودند و به دو گروه خوب و بد تقسیم میشدند که
هردوی آنها ارتباط تنگاتنگی با آدمیان داشتند. اجنه خوب اختصاصاً "شدو" نامیده
میشدند حامی و نگهبان مردمان در برابر خطرات روزمره زندگی و در عین حال خطرات
ناشناخته دیگری بودند که آدمیان بر آنها آگاه نبودند ولی جنیان از این خطرات خبر
داشتند. این اجنه در سفر و در حضر و حتی در کوچه و بازار آدمیان را بی آنکه دیده
شوند، همراهی میکردند و در هنگام جنگ آنها را از تیر دشمن محفوظ میداشتند. در
مقابل، اجنه بد، که "ادیمو" خوانده می شدند پیوسته در پی آزار آدمیان بودند و برای
آنها انواع بیماری های گوناگون همراه می آوردند یا آنها به جنایت تشویق میکردند و
گله هایشان را از میان میبردند و خانواده ها را به جدائی میکشاندند؛ این گروه از
اجنه شرور بر خلاف سایر جنیان ازدواج نمیکردند و فرزندانی به بار نمی آوردند؛ انواع
هفتگانه ای از آنها که در کوهستان مغرب زاده شده بودند عادتا در ویرانه ها یا در
زیر زمین می زیستند و آدمیان میتوانستند آنها را از پاهای سم دارشان بشناسند و برای
دفع شرشان از کاهنان و جادوگران کمک گیرند. در عوض جنهای خوب نه تنها میان خودشان
ازدواج میکردند، بلکه میتوانستند با آدمیان نیز در آمیزند...در قرآن این عقیده
بابلی و عربی دوران جاهلیت، که مانند آنرا به صورتهاي مختلف در افسانه های یونانی،
فینیقی و آشوری هم میتوان یافت، به صورت یک واقعیت آسمانی ارائه شده
است :
  • اجنه را پیش از آدمیان آفریدیم تا مارا پرستش کنند (ذاریات، 56)
  • و آنها را از آتش سوزان خلق کردیم (الرحمن، 15- حجر 27)
  • گروهی از اجنه آیات قرآن را شنیدند و با تعجب گفتند که این کتاب مارا به راه هدایت می برد و لاجرم دیگر به خدای واحد شرک نخواهیم ورزید (جن، 1 و 2)
  • اینها اسلام آوردند و البته اگر در راه راست پایدار بمانند خداوند به آنها آب گوارا نصیب خواهد کرد (جن، 16)
  • اما بعضی دیگر از آنها کافر ماندند و هیزم کش جهنم شدند (جن، 14 و 15)
  • و به آنان میگوئیم شما نیز جزو آن گروهی از اجنه و آدمیان شوید که پیش از شما به آتش دوزخ داخل شدند (اعراف، 38)

به روایت قرآن، در
دوران پیش از نزول {!} این کتاب گروهی از اجنه کوشیده بودند خود را به آسمان
برسانند تا در آنجا استراق سمع کنند و از اسرار عالم بالا آگاه شوند ولی این جنیان
پس از نزول قرآن دریافتند که آسمان شدیداً تحت مراقبت است و اجنه ای که قصد رخنه
بدان را داشته باشند
هدف تیر شهاب ملائک پاسدار قرار
میگیرند
(جن، 8 و 99)

البته بايد توجه داشته باشيم كه ادبیات اسلامی و احادیث و اعتقادات جهان اسلام، با استناد به آیات قرآن ، همواره نقش مهمی برای جن ها در زندگی روزمره مسلمانان قائل شده اند!

محدث معروف
قرن هشتم هجری، ابن عبدالله الشبلی در کتاب "
فی احکام
جن
" در 112 فصل {!} ، چند هزار حدیث در ارتباط با اجنه گرد آوری کرده است که
از جمله آنها حدیثهای مربوط به
سگهایی است که در اصل جن
هستند
،
و کسانی که با دست چپ کار میکنند یا مینویسند و
اجنه در آنها رخنه کرده اند
{!} و جن هائی که بطور نامشروع با زنان نزديكي
میکنند، و جنیانی که زنان را از شوهرانشان میربایند، و
جنهای
فقیه
! که فتوا صادر میکنند، و...
.
يكي از توجيهات اسلام و قرآن دراين مورد، اين است كه :
موجودات، درهمين موجوداتی که
ما با چشم می‌بینیم خلاصه نميشوند و علاوه بر موجودات عادی
مثل انسان، حیوانات، گیاهان، کوهها و ...یک سری موجوداتی هستند مانند خدا،
فرشتگان، عالم برزخ
و جنها که به دلیل جسمانی نبودنشان ما
توانایی دیدن‌شان را نداریم !
ولي براساس آیه 27 سوره اعراف آنها ما را می‌بینند و ما آنها را نمی بینیم؛
.
.
اما به صرف اينكه قرآن به وجود چنین موجوداتی گواهی می‌دهد‌، ما هم بايد بپذيريم !
.
دلایل وجود جن از ديد عالمان اسلام !
.
جنها موجوداتی
حقیقی و واقعی بوده {!} و
دارای جنس مذکر و مونثند و دارای قدرت عجیبی می‌باشند،
اما با وجود این، در
حالات عادی دیده نمی‌شوند و
محکمترین دلیل
برای اثبات وجود
آنان، آیات نورانی قرآن و روایات معصومین علیهم السلام
است
که نمی‌توان به آنها
خدشه‌ای وارد نمود {؟} و علاوه بر آنها برخی
افراد نیز در شرایط مختلف آنها را دیده
{!} و حتی عده‌ای آنها را احضار
نموده‌اند {!} که این نیز دلیل بر وجود این موجودات
است؛

نكته بسيار جالب اينجاست كه علماي فن جن شناسي تمام تخيل خود را بكار برده و دست به ابتكارات عجيبي در زمينه شناخت جن، انواع آن، اقوام مختلف و رهبران و پيامبران آنها و... زده اند؛ توجه كنيد :
.
تبار جنیان و نژاد هایشان :
.
  • دختران شیطان :
هفاف - زلنبور - ولّها - أبيض - أعور - داسم - مطرش - دهّار - الأجنبياتتمريح - لاقيس - مقلاص - اقبض و ...
.
اسامي بعضي از قبايل اجنه :
.
بنى القماقم - بنى النعمان - بنى قيعان - بنى دهمان - بنى غيلان - فرزندان ابو الجن وهم اربعة ( مازر ، كمطم ، قسورة ، طيكل )
.
قبيله ميمون ها : بزرگترين و پر قدرت ترين قبيله در ميان اجنه كه پادشاهان زير از اين قبيله هستند :
الملك ميمون - ابانوخ ميمون - السحابى ميمون - السياف ميمون - الغواص ميمون - الغمامى ميمون - الطراق ميمون - الاسود ميمون - ابن سليط ميمون - الخطاف و...
.
نام اجنه يهودي و نصاري :
.
الاسد الغضوب - الملك زنقط - القط الاسود - خربط - طلمش و...
.
اجنه كافر (شياطين) :
.
عزازير - زيتون - ساروخ - دنهش– دختران ابليس - ذات المحاسن - عائنة - نائلة ام الشعور المائلة - دختران الخناس - ناصور - ميمون النكاح - سنجاب ابن البواب - زعزوع و...
.
پیامبر جنها :
.
از آیه 130 سوره
انعام استفاده می‌شود که جنها پیامبرانی از جنس خودشان دارند و علاوه بر آن از
مراجعه به سوره جن و آیات دیگر قرآن مثل سوره احقاف آیات 32 -29 مشخص می‌شود که
پيامبر اسلام برای آنها نیز پیامبر است !
رهبری جنهاي شيعه !
.
گروهی از جنها بر
اساس آیه 2 سوره جن، آیات قرآن را شنیده و پس از شنیدن آن به آنها ایمان آوردند...
علاوه بر آن، از جنها، کسانی هستند که علاوه بر مسلمان بودن، به ولایت امام علی
علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام ایمان دارند و شیعه
آنان
هستند. یکی از آن جنهای مومن بنام "زعفر"، رهبر شیعیان اجنه بوده که فوت او در زمان
زندگي آیت الله بروجردی اتفاق افتاد و حتی پس از آنکه علما {!} از فوت "زعفر" اطلاع
یافتند، مجالس عزا و ختم برایش برپا کردند {!} پس از او، رهبری شیعیان اجنه را
فرزندش ، "سعغر" به عهده گرفته است. که هم اکنون نیز رهبری شیعیان جن را بر عهده
دارد. او همچون پدرش محب و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
می‌باشد

نتیجه انکار جنها !
.

با توجه به گفته هاي بالا و اظهارات و فتواهايي كه صادر شده است، می‌توان نتيجه گرفت كه افرادي که جنها را انکار ‌کنند، انکارشان منجر به انکار آیات قرآن شده و نتيجتاً این امر باعث کفر یا ارتداد آنان خواهد شد!
متاسفانه بايد گفت كه با رواج چنين خرافاتي در جامعه ما در چند دهه اخير و دامن زدن به آن توسط افرادي شياد و سودجو با استناد به احاديث و روايات و آيات قرآن، كه خود، در اصلشان ترديد وجود دارد، همواره شاهد كلاهبرداري ها، سوء استفاده ها و جناياتي هستيم كه لطمات جبران ناپذيري به جامعه و كلاً فرهنگ ما زده است ؛

نمونه هايي كوچك را در زير ميتوانيد مطالعه كنيد :


در اينجا لازم مي بينم يكي از افرادي كه مدتهاست با سوء استفاده از اين خرافات سعي در رواج و تعليم ! چنين علومي ! دارد را به دوستان عزيز معرفي كنم (به نقل از كتاب جنيان و جن زدگان، ص 387) :
.
شيخ نصر بروجردي :


محمدابراهيم نصراللهي، معروف به شيخ نصربروجردي، يكي از علماي {!}
استان لرستان است كه هم اكنون در شهرستان قم سكونت دارند و اجتهاد معظم له در سحر و
طلسمات و نجوم و تسخيرات، از نظر فقهي مسلم و محرز گرديده است؛ اين استاد بزرگوار،
بيش از 50 تأليف منتشر شده و نشده در ابواب متعدد علوم {!} مختلف، ازجمله علوم
غريبه و امورات تله پاتي دارد كه معروفيت و شهرت او بين المللي است و
هر روز ده ها
نفر از داخل و خارج كشور
به جهت رفع گرفتاريها و مشاكل اجتماعي به معظم له مراجعه
ميكنند و اضافه بر آن، 30 سال است كه ايشان زلف خودش را با زلف گرفتاران گره زده
است {!} و بيش از 140 لوح " 100*100 " ؛ " 60*60 " ؛ " 40*40 " و... دارد . آثار اين
بزرگوار در اكثر زيارتگاهها، مساجد كشور و اماكن متبركه ديگر وجود دارد و نيز آثار
اين عارف سالك توسط ذهيرالاسلام نقوي در نيويورك امريكا و همچنين در كشور پاكستان
توسط برخي از فضلاي آن كشور، و در ممالك عربي توسط بعضي از فضلاي عرب ترجمه گرديده
است ؛ همچنين با اجازه ايشان عده اي از روحانيون كشورهاي تازه استقلال يافته شوروي
سابق، انواع الواح ايشان را به كرات، تكثير و در اختيار علاقه مندان قرار داده اند؛
ازجمله آثار ارزشمند معظم له كتابهاي "راهنماي گرفتاران" ، "هزار و يك ختم" ، "اداي
دين و قرض" ، "طور سينين" ، آية الكرسي (طلسم عظيم القدر) ، كتاب رمل و جفر كبار،
رساله اي كه هنوز منتشر نگشته و ده ها مقالات و كتب منتشر نشده ديگر، از جمله سحر و
ساحر و مسحور رساله فقهيه در بيان احكام و قواعد فقه رساله ديگر در احكام شك در
موضوعات و احكام شرعيه و غيره ؛ معظم له در ايام هفته در
حسينه اي كه حاصل دسترنج
{!} خود ايشان مي باشد
، مبادرت به رفع گرفتاري گرفتاران مي نمايد و
نيز در آن مكان به تدريس علوم غريبه و غيره اشتغال دارد...


    • در پايان بايد
      گفت كه همواره گروهی اصرار دارند که جن دیده اند، به این افراد پیشنهاد میکنم اگر
      یک یا دوبار جن دیده اند که هیچ، اما اگر زیاد جن می بینند حتماً به یک روانپزشک
      مراجعه کنند و در صدد رفع بیماری خود باشند؛ موضوع قابل توجه اينجاست که همواره
      افرادی در غرب هستند که ادعا میکنند خون آشام (Vampire) دیده اند، اما چرا در
      كشورهاي شرقي هيچكس تابحال چنين ادعايي نکرده که خون آشام دیده است، چون این
      خرافات، خرافات منطقه ای و بومی بوده و در جوامعی وجود دارند و در سایر جوامع
      ندارند.

.

قبل از اينكه مطلب را منتشر كنم، ياد موضوعي افتادم كه احتمالاً كمابيش خبرش را شنيده ايد و آن شايعه اي بود كه چندي پيش در بسياري از رسانه ها منتشر شد و آن (همانگونه كه در شرح تصوير زير ميبينيد) ديده شدن يك جن در غاري در كشور امارات و عكسبرداري از او بود اما بعداً مشخص شد كه طرف نه فقط جن نبوده كه حتي جاندار هم نيست !

.

از اين دست اتفاقات كم نيست و با جستجويي ساده ميتوان به دريايي از اين اطلاعات و تصاوير دست يافت كه اغلب با حقه هاي تصويربرداري يا ترفندهاي فتوشاپي منتشر شده اند...

نمونه


.

.

منابع

1. جعفر حمزه، دنیای ناشناخته جن
2. علی اکبر قرشی، قاموس قرآن
3. احمد جدیری، از جن چه می دانید؟
4. میر ابوالفتح دعوتی، جن در قرآن
5. دكتر شجاع الدين شفا، تولدي ديگر
6. سايتهاي خبري jahannews ، seemorgh و سرمايه
7. محسن آشتياني، جنيان و جن زدگان
8. سيروس قمري، كليات نقش سليماني در علوم غريبه

.

.

یکشنبه، آبان ۲۶

كشتار را به خاطر بسپار (به ياد داريوش و پروانه فروهر)



زندگینامه داريوش فروهر و آشنائي با انديشه هاي سياسي او
.
.
داریوش فروهر در سال ١٣٠٧ در یک خانواده مسلمان در اصفهان به دنیا آمد؛ او از 15 سالگی و پس از آشنایی با دكتر مصدق، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد و در دوران فعالیت سیاسی خود، پیش از انقلاب 57، بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد؛ تجربه ١5 سال زندگی در زندان، او را سمبلی از مبارزه ساخت تا آنجا که برخی دوستان وی، زندان را خانه دوم او نامیدند؛
داریوش فروهر در آذرماه ١٣٢٧ و در سن ٢٠ سالگی به عضویت در گروه "مکتب" درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملي ‌گرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ١٣٣٠ تبدیل به "حزب ملت ایران" شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد؛ او در 17 دیماه همان سال و در سن ٢٣ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به دليل فعالیت‌های سیاسی‌اش پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مرده‌اش جایزه تعیین شد!
در سال ١٣٣٨ درحالی که در زندان به سر می‌برد ارتشبد هدایت که ظاهراً حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه کرد تا برای همیشه از ایران برود. اما فروهر در پاسخ به او گفت که "زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح می‌دهم" ؛
در سال ١٣٣٩ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد؛
فروهر در نهم آبان ١٣5٧ و پس از آزادی آیت‌الله طالقانی از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. بدین ترتیب بود که صف عظیمی از مردم در حالی که شاخه‌های گل به دست داشتند، فاصله بازار تا خانه آیت‌الله طالقانی را پیاده طي كردند؛ داریوش فروهر در همان راهپیمایی طی سخنانی اعلام کرد که " نظام آینده ایران باید با همه‌پرسی تعیین شود"؛ او اما پس از این به زندان رفت و بعد از آزادی در آبان ماه ١٣5٧ به عنوان سخنگوی جبهه ملی ایران انتخاب شد...


فروهر بارها گفته بود كه آرزويي جز سعادت و سربلندي ايرانيان و اتحاد دوباره "ايران زمين" ندارد؛ وي براي تامين اين اتحاد، روش كوروش بزرگ را راهي عملي مي دانست و به همين لحاظ با مردم افغان و تاجيك و كردهاي خارج از مرزهاي ايران در ارتباط بود... وي دولت انگلستان را به خاطر ظلمهايي كه در طول قرون 19 و 20 نسبت به ايرانيان مخصوصاً تجزيه ايران كرده بود نمي بخشيد. او گفته بود كه انگليسي ها واژه هاي افغانستان و بلوچستان را بر سرزمين اصيلترين قوم ايراني گذاردند تا ناحيه شرقي آن را ببلعند و....وي بارها مخالفت خود را با اقدام نظام سابق در تغيير تقسيمات كشوري؛ جداكردن استان پارس از خليجش، جدا ساختن كرمان از ساحل دريا و تغيير نام مكران به بلوچستان و ... اعلام داشته بود و با طرح تقسيم خراسان كه از نظر او تنها به منظور ايجاد سمتهاي تازه خواهد بود موافق نبود و اين كار را زيان آور مي دانست.

.
پس از انقلاب
.
داریوش فروهر در ٢6 دیماه ١٣5٧ و همزمان با فرار شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی، عازم پاریس شد و ١6 روز بعد همراه او به کشور بازگشت. وي بلافاصله بعد از انقلاب، در ٢4 بهمن ١٣5٧ درکابینه دولت موقت به ریاست مهندس بازرگان قرار گرفت و به عنوان "وزیر کار" در دولت موقت ایران مشغول به کار شد. او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیت‌های اجرایی فاصله گرفت؛
پس از آن در بهمن 58 در اولين دوره انتخابات رياست جمهوري شركت كرد كه برطبق نتايج بدست آمده در مقام چهارم اين رقابت سياسي قرار گرفت :
  • سيد ابوالحسن بني‌صدر 10.709.330 راي
  • سيد احمد مدني 2.224.554 راي
  • حسن ابراهيم حبيبي 674.859 راي
  • داريوش فروهر 133.478 راي
  • سيد صادق طباطبايي 114.776 راي
  • كاظم سامي 89.270 راي
  • صادق قطب زاده 48.547 راي
  • بقيه كانديداها 2.110 راي
فروهر موافق جدايي دين از دولت بود و استدلال او در اين زمينه اين بود كه مردم نارسايي و اشتباه كارمندان دولت و مقامات را به حساب دين خواهند گذاشت كه روا نيست؛
داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال 60 به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت. بنا به گفته دوستان و همراهان فروهر، این بازداشت پنج ماهه با کاهش ١5 کیلویی وزن وی همراه بود. مطابق برخی خبرها، آزادی فروهر به دستور مستقیم خمینی صورت گرفته بود، چرا که فروهر از سابقه همبندی با مصطفی خمینی فرزند خمینی در زندان شاه برخوردار بود؛
در پي قتل داريوش و همسرش كه بازتاب وسيع داشت، طولي نكشيد كه چند نفر به عنوان متهم به قتل آن دو معرفي شدند كه قبلا از ماموران امنيتي جمهوري اسلامي بودند و ....
.
قتل داريوش و پروانه
.
در سال ۱۳۷۷ داریوش فروهر و همسرش پروانه اسكندري (فروهر) از رهبران حزب ملت ایران، در خانه خود در شهر تهران به دست مأموران سازمان اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی به قتل رسیدند...
در شب اول آذرماه 1377 چند نفر به خانه داريوش فروهر، ناسيوناليست 70 ساله و از مردان سياسي وقت رفتنه و او را در اطاق كارش (طبقه دوم خانه اش درخيابان هدايت تهران) با وارد آوردن ضربات متعدد كارد به ناحيه سينه كشتند و همسر 58 ساله وي، بانو پروانه را هم در طبقه اول خانه به همان صورت (ضربات كارد) از پاي درآوردند و پيكر بي جانشان را روي صندلي قرار داده و خانه را ترك كردند؛
شرایط این قتل، بسيار فجیع گزارش شده است؛ قتل فروهرها در کنار قتل شماری دیگر از نویسندگان دگراندیش موج خشم ایرانیان داخل و خارج از کشور را برانگیخت و افکار عمومی جهان را متوجه وضعیت حقوق بشر شهروندان ایران کرد؛ هم‌اکنون چندین سال از این واقعه می‌گذرد و تاکنون پرونده قضایی این قتل‌ها به فرجامی نرسیده و ناصر زرافشان، وکیل خانواده‌های قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای در زندان بسر می‌برد و پرونده مختومه اعلام شده، بی آنکه عاملان به کیفر برسند و ریشه‌های این قتل بطور علنی افشا گردند.
.
برخی قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای
.
قربانیانی که پروندهٔ قتل ایشان توسط دادگاه‌های ایران پیگیری شد و به صدور حکم علیه مقامات وزارت اطلاعات انجامید :
  • داریوش فروهر
  • پروانه اسکندری
  • محمد مختاری
  • محمد جعفر پوینده
قربانیان عملیات میکونوس که پرونده شان در دادگاههای آلمان پیگیری و به صدور حکم علیه مقامات وقت ایران منجر شد :
  • صادق شرفکندی
  • فتاح عبدلی
  • همایون اردلان
  • نوری دهکردی
برخی دیگر از افرادی که از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای بوده‌اند :
  • مجید شریف
  • پیروز دوانی
  • فریدون فرخزاد
  • رضا مظلومان
  • مظفر بقائی
  • عبدالرحمن قاسملو
  • فاطمه قائم مقامی
  • کاظم سامی
  • علی اکبر سعیدی سیرجانی
  • سیامک سنجری
  • حمید حاجی زاده

به اظهار اصحاب نظر، مروري بر افكار و كارهاي داريوش فروهر ثابت مي كند كه يك ناسيوناليست تمام عيار ايراني بود كه كارهايش در تاريخ معاصر ايران باقي خواهد ماند.
نگاهي به گزارش رسانه ها نشان مي دهد كه دختر او، "پرستو" مي رود كه راه پدر را در پيش گيرد، به همان گونه كه دختر نهرو ، دختر آلنده و ... عقايد پدران را دنبال كرده اند...

پرستو فروهر



اما در همين رابطه فیلم مستندي از قتل داریوش و پروانه فروهر در 5 قسمت تهيه شده است؛

براي مشاهده اين مستند روي متن هاي زير كليك كنيد :

.
.
.
.
.
.
.