پنجشنبه، مهر ۱۸

اسمال تيغ زن آزاد شد + عكس

بررسي آزادي جنايتكار معروف، اسمال تيغ زن
لابد اطلاع داريد اسماعيل افتخاري معروف به "اسماعيل تيغ زن" كه به 8 سال زندان محكوم شده بود، قبل از اتمام دوران حبس خود آزاد شد. او قبل از انقلاب از اوباش محله بد نام جمشيد تهران بود كه بلافاصله بعد از روي داد انقلاب 57 وارد كميته منطقه 12 تهران و رييس گروه ضربت شد؛ وي تا بيست سال بعد از انقلاب عهده دار سمت هاي مهمي در دادگاه انقلاب، ‌كميته، وزارت اطلاعات، ‌بنياد مستضعفان و سازمان دخانيات و ... بوده و در اين مدت متهم به جنايات متعددي اعم از قتل، تجاوز به دختران، سرقت و قاچاق اشياي عتيقه، اخاذي و ربودن و شكنجه افراد، قاچاق مواد مخدر، جاسوسي و.. است؛ نفوذ او به حدي بود كه در هنگام محاكمه نيز شاكيان را تهديد و برخي را وادار به صرف نظر از شكايت كرد؛ وي دو بار از سال 77 تا 82 محاكمه و در كمال ناباوري تنها به 8 سال زندان محكوم شد؛ او و گروهش در زندان بار ها به دانشجويان و زندانيان سياسي يورش برده و آنان را مجروح مي كردند؛ همزمان با اجراي طرح ارتقاي امنيت اجتماعي و اعدام دهها نفر به اتهاماتي بسيار سبكتر، وي اين هفته از زندان آزاد شد؛

بیوگرافی اسماعیل افتخاری، معروف به "اسمال تیغ زن"

اسماعیل افتخاری، معروف به "اسمال تیغ زن"، هفته گذشته، پس از حدود هفت سال، از زندان گوهردشت کرج ‏آزاد شد‎؛‎‏ بنابر صورت جلسات دادگاه، تنها بخشي از اتهامات وي، عبارت بودند از ده ها فقره تجاوز و آدم ربايي ‏در سطح پايتخت؛‏
افتخاري در طول مدتي که به اصطلاح "زنداني" بود، حملات وحشيانه بيشماري را با چاقو، ميله آهني و ديگر ‏سلاح هاي سرد عليه زندانيان سياسي (از ناصر زرافشان گرفته تا بهروز جاويد تهراني) به انجام رساند. نام وي، ‏به علت خبرسازي هاي پي در پي او و باندش در زندان،‎ ‎براي برخي افرادي که اخبار زندانيان سياسي را دنبال ‏مي کنند شناخته شده‎ ‎است. اما شايد حتي خيلي از اين افراد، دقيقاً ندانند او کيست و چه کاره‎ ‎بوده است. به همين ‏علت، مروري بر پرونده اين جنايتکار حرفه اي، در توضيح‎ ‎نوع مناسباتي که در سيستم قضايي – امنيتي ما جاري ‏است، مؤثر خواهد بود‎؛
اسمال تيغ زن، قبل از انقلاب، از جمله اوباش معروف "محله جمشید" تهران بود و از باج گيري از فواحش امرار ‏معاش مي کرد. وي پس از‎ ‎انقلاب، به ناگهان در کميته انقلاب اسلامي جاي پاي خود را محکم کرد و به نمونه اي ‏‏"کلاسيک" از افرادي تبديل شد که به ناگهان، از پايين ترين طبقات جامعه به ارگان هايي چون کميته و دادستاني راه ‏يافتند. ‏
نام وي، نخستين بار در آبان ماه سال 78 و در زمان برگزاري‏‎نخستين جلسات محاکمه اين جاني خبرساز شد ‏‏(روزنامه ايران، 12 آبان 78)؛ در جريان اين محاکمه عنوان شد که افتخاري با معرفي خود تحت عناويني چون‎ ‎معاون وزير اطلاعات و با تکيه به سوابق واقعي خود در دستگاه امنيتي – انتظامي‏‎ ‎کشور (سوابقي چون رياست ‏گروه ضربت منطقه 12 کميته انقلاب اسلامي) در‎ ‎طول سالياني طولاني دست به جناياتي تکان دهنده زده است. ‏جناياتي در حد‎ ‎ربودن دختران و زنان متعدد و تجاوز عنف به ربوده شدگان، همکاري با باج‎ ‎گيران محلي و تهديد ‏قربانيان آنها به صدور "حکم تير" شان، ايجاد‎ ‎پرونده هاي جعلي قضايي براي افراد بيگناه (در حد "ده سال" ‏زنداني کردن‎ ‎مغازه داري در گيشا که تنها گناه او تاخير در پرداخت باج بوده) و مواردي از‎ ‎اين قبيل‎؛
در آن زمان، انتظار مي رفت دادگاه، حکم محکوميت سنگين جنايکاري در اين‎ ‎حد را به سرعت صادر و اجرا ‏کند. اما در سال 80 مجدداً خبر رسيد که اين‏‎ ‎متهم، اين بار در شبعه سوم دادگاه انقلاب به رياست قاضي احمدي به ‏اتهام‎ ‎جاسوسي به نفع بيگانگان و قاچاق موارد مخدر محاکمه شده است. در جريان دادگاه جديد مشخص شد که وي ‏در گذشته (علاوه بر رياست "گروه ضربت" کميته) "سمت‎ ‎رياست حراست شرکت دخانيات را نيز عهده دار بوده ‏و به علاوه در مراکز‎ ‎مختلفي نظير دادگاه انقلاب، سپاه پاسداران، بنياد مستضعفان و جانبازان و‎ ‎سد معبر ‏شهرداري داراي "سمت هايي" بوده است؛ همچنين، به گفته نماينده وزارت‎ ‎اطلاعات حاضر ‏در جلسه دادگاه، آشکار شد که " افتخاري با در دست داشتن مجوز‎ ‎مخصوص، اجازه حمل هر نوع اسلحه اي را با ‏خود داشته است‎".‎
تنها يکي از نمونه هاي تکان دهنده تشريح شده در جلسه دادگاه آن بود که: "اسماعيل افتخاري در تابستان سال 77 ‏تحت عنوان «تيمسار احمدي» اقدام به‎ ‎ربودن يک دختر 16 ساله در ميدان هفت تير کرده و سپس با معرفي خود ‏به عنوان‎ ‎تيمسار وزارت اطلاعات به حدي اين دختر نوجوان را تهديد کرد که خانواده اش‏‎ ‎از شکايت منصرف ‏شده اند." (اعتماد، 20 تير 81‏‎(
حيرت آور اين بود که نهايتا، در ازاي اين همه جنايت که در جريان رسيدگي هاي‎ ‎هاي 78 و 80 افشا شده بود، دادگاه ‏‏"اسمال تيغ زن" را در جمع، تنها به 8 سال حبس‏‎ ‎تعزيري محکوم کرد که اين حکم در دادگاه تجديد نظر استان ‏تهران قطعي شد‎.‎
بدين ترتيب، مشخص شد که از نظر دادگاه، مجازات ده ها مورد آدم ربايي و ‎تجاوز به عنف و تشکيل باندهاي ‏جنايتکار، براي برخي افراد تنها 8 سال زندان است. آن هم‎ ‎زنداني با برخورداري از امکانات کاملاً ‏‏"اختصاصي"، تا حدي که وي در زمان ‎حبس نيز، علي رغم تشکيل باندهاي جنايتکار جديد و حملات مکرر به ‏زندانيان ‎ديگر با استفاده از سلاح سرد، هرگز با کوچکترين مجازات و ممانعتي از سوي‏‎ ‎مسوولان قضايي روبه ‏رو نشد.‏
اما از آن هم جالب تر اين است که اين جاني شناخته شده تهران، حتي هشت سال زندان خود را نيز، که به طور ‏طبيعي بايد در سال 88 تمام مي شد، به طور کامل سپري نکرد. در حقيقت، وي به خاطر "حُسن رفتار" در زندان ‏‏(که احتمالا مصداق آن، آزار زندانيان سياسي بود) شايسته برخورداري از مرخصي هاي پي در پي تشخيص داده ‏شد. به تازگي نيز، مسوولان زندان به اين نتيجه رسيدند که چون متهم از "مرخصي هاي استحقاقي" خود استفاده ‏نکرده، بنابر اين حق دارد با احتساب مرخصي اي که طلب دارد، به جاي سال 88، سال 87 از زندان آزاد شود. ‏به همين راحتي! پرونده اسماعيل افتخاري، يک شاهد زنده از از برخورد هاي واقعي مدعيان "امنيت اجتماعي" با جانياني است که ‏جان و مال و ناموس ايرانيان از تعرض آنها‎ ‎در امان نيست. جانياني که حتي اگر چون افتخاري متجاوز به عنف و ‏آدم ربايي زنجيره اي نيز باشند، مي دانند چه کار بايد بکنند تا مشمول "مهرورزي" قرار بگيرند و از "آزادي 360 ‏درجه اي" خود لذت ببرند.‏
پرونده اسماعيل افتخاري، تنها يک مطالعه موردي، و آزادي او، تنها يک نمونه از صدها و هزاران نمونه مشابه ‏در دستگاه قضايي - امنيتي ايران است. او در شرايطي با گردن افراشته، و با امتيازات اختصاصي يک "شهروند ‏درجه اول" از زندان آزاد مي شود، که زندانيان سياسي آرمانگرا و کتاب خوانده اي که تيزي تيغ وي را بر پوست ‏و گوشت خود احساس کرده اند، در داخل يا خارج زندان، همواره شهروند درجه دو باقي خواهند ماند! ‏
جزييات‌ پرونده‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ «مرد هزار چهره‌»
دوشنبه ، 17 بهمن 1384
اعتماد: گروهي‌ از شاكيان‌ پرونده‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ معروف‌ به‌ «اسمال‌ تيغ‌زن‌» يا «مرد هزار چهره‌» منتظرند تا محاكمه‌ دوم‌ اين‌ مرد در اسفندماه‌ برگزار شود تا با گذشت‌ 7 سال‌ از ماجرا به‌ حق‌ خود برسند. هفته‌ گذشته‌ گروه‌ حوادث‌ «اعتماد»، با اعلام‌ خبر محاكمه‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ كه‌ در اسفندماه‌ آينده‌ در دادگاه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ تهران‌ برگزار خواهد شد گزارشي‌ درباره‌ بخشي‌ از جرايم‌ اين‌ مرد را منتشر كرد كه‌ خوانندگان‌ «اعتماد» در تماس‌ با روزنامه‌ خواستار جزييات‌ بيشتري‌ درباره‌ اين‌ پرونده‌ قطور قضايي‌ بودند. همان‌گونه‌ كه‌ خوانده‌ايد اسماعيل‌ افتخاري‌ از سال‌ 59 تا سال‌ 64 زماني‌ كه‌ به‌ عنوان‌ سرگروه‌ ضربت‌ منطقه‌ 12 كميته‌ سابق‌ تهران‌ بود، بخاطر ارتكاب‌ برخي‌ از جرايم‌ از جمله‌ آدم‌ربايي‌، سرقت‌ و شكنجه‌ افراد براي‌ به‌ چنگ‌ آوردن‌ اموال‌ و دارايي‌هاي‌ مردم‌ در مجتمع‌ قضايي‌ شهيد بهشتي‌ محاكمه‌ شد و دادگاه‌ او را به‌ ده‌ سال‌ حبس‌ محكوم‌ كرد. پس‌ از اين‌ محاكمه‌ پرونده‌ ديگري‌ كه‌ درباره‌ برخي‌ از اتهامات‌ وي‌ از جمله‌ چهار فقره‌ قتل‌، جاسوسي‌ و آدم‌ربايي‌ توام‌ با آزار و شكنجه‌ تشكيل‌ شده‌ بود، به‌ دادگاه‌ انقلاب‌ فرستاده‌ شد تا در اين‌ دادگاه‌ محاكمه‌ شود. اسمال‌ تيغ‌زن‌ كه‌ توسط‌ ماموران‌ وزارت‌ اطلاعات‌ پس‌ از انجام‌ تحقيقات‌ نامحسوس‌ دستگير شده‌ بود، چندين‌ شاكي‌ داشت‌ كه‌ وزارت‌ اطلاعات‌ نيز يكي‌ از شاكيان‌ عمده‌ بود. براساس‌ تحقيقاتي‌ كه‌ توسط‌ كارشناسان‌ وزارت‌ اطلاعات‌ درباره‌ پيشينه‌ تبهكارانه‌ اسمال‌ تيغ‌زن‌ انجام‌ گرفته‌ است‌، وي‌ چند سال‌ حقوق‌بگير صنايع‌ پشتيباني‌ و هلي‌كوپترسازي‌ كشور بود و از آغاز انقلاب‌ پس‌ از ورود به‌ كميته‌ با سوء استفاده‌ از شرايط‌ اول‌ انقلاب‌ در مراكز مختلفي‌ چون‌ بنياد مستضعفان‌ مشغول‌ به‌ كار شد، مدتي‌ به‌ عنوان‌ سرپرست‌ امور حراست‌ اداره‌ دخانيات‌، دادگاه‌ انقلاب‌ و سپاه‌ پاسداران‌ (در زمان‌ دولت‌ موقت‌) به‌ فعاليت‌ پرداخت‌. نماينده‌ وقت‌ وزارت‌ اطلاعات‌ كه‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از شاكيان‌ در جريان‌ پرونده‌ قرار گرفته‌ بود، چنين‌ مي‌گويد:
در يكي‌ از روزهاي‌ سال‌ 61 به‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ ماموريت‌
داده‌ شد كه‌ همراه‌ افراد زيردستش‌ به‌ قصر ويلايي‌ سرمايه‌دار معروف‌ و فراري‌
رژيم‌ گذشته‌ بروند و پس‌ از جمع‌آوري‌ اشيا و آثار عتيقه‌، اين‌ اجناس‌ گرانبها را
به‌ كميته‌ بياورند تا تحويل‌ سازمان‌ ميراث‌ فرهنگي‌ شود. داود القانيان‌ از ميلياردرهاي‌ معروف‌ زمان‌ شاه‌ بود كه‌ در
ليست‌ ثروتمندان‌ برتر خاورميانه‌ و شايد بتوان‌ گفت‌ آسيا قرار داشت‌. يكي‌ از
ساختمان‌هاي‌ بلند و عظيم‌ اين‌ كليمي‌ ثروتمند، ساختمان‌ معروف‌ القانيان‌ بود كه‌
با پوشش‌ و اسكلتي‌ آهنين‌ در خيابان‌ استانبول‌، روبروي‌ سفارت‌ تركيه‌ قراردارد
كه‌ روزگاري‌ بلندترين‌ ساختمان‌ در زمان‌ رژيم‌ گذشته‌ شناخته‌ مي‌شد و اكنون‌ در
حجره‌ها و طبقات‌ مختلف‌ اين‌ ساختمان‌ صدها مغازه‌، دفتر و مركز تجاري‌ داير است‌.
قصري‌ كه‌ محل‌ سكونت‌ اين‌ ثروتمند معروف‌ بود، سنگ‌ها و كاشي‌ها و برخي‌ تزيينات‌
داخلي‌ آن‌ به‌ سفارش‌ القانيان‌ از ايتاليا و ديگر كشورها به‌ ايران‌ رسيده‌ و در
ساختمان‌ قصر به‌ كار رفته‌، اما داخل‌ ساختمان‌ با تزيينات‌ و وجود اشياي‌
گرانبهاي‌ عتيقه‌ به‌ موزه‌يي‌ كم‌ نظير شبيه‌ بود. برخي‌ از كساني‌ كه‌ قبل‌ از
انقلاب‌ از اين‌ قصر ديدن‌ كرده‌اند، معتقدند، القانيان‌ علاقه‌ عجيبي‌ به‌
جمع‌آوري‌ كلكسيون‌هاي‌ با ارزش‌ و اشياي‌ بي‌نظير آثار باستاني‌ داشت‌ و هرسال‌ با
پرداخت‌ ميليون‌ها دلار، اين‌ آثار را از نقاط‌ مختلف‌ خريداري‌ مي‌كرد و به‌ قصر
خود انتقال‌ مي‌داد. بر روي‌ پيش‌ بخاري‌ يكي‌ از تالارهاي‌ قصر يك‌ جفت‌ گلدان‌
قدي‌ قرار داشت‌ كه‌ ميليون‌ها دلار ارزش‌ داشت‌. تابلوهاي‌ منحصر به‌ فرد نقاشان‌
معروف‌ قرن‌ گذشته‌ اروپا، سيني‌ها و كارد و چنگال‌هاي‌ طلا و نقره‌ از جمله‌ آثار
كم‌ نظير موجود در اين‌ قصر بود. در يكي‌ از اين‌ ماموريت‌ها بود كه‌ اسمال‌
تيغ‌زن‌ همراه‌ با چند همراهش‌ وارد قصرالقانيان‌ شدند تا اشياء باقيمانده‌ را
جمع‌آوري‌ كنند. آنها توانستند سه‌ ساك‌ بزرگ‌ را از اشيا گرانبها و آثار عتيقه‌ از
گوشه‌ و كنار قصر جمع‌آوري‌ كنند كه‌ اشياي‌ داخل‌ هر ساك‌ در آن‌ زمان‌ (1361) ده‌
تا 20 ميليون‌ تومان‌ ارزش‌ داشت‌. اسمال‌ تيغ‌ زن‌ كه‌ رياست‌ گروه‌ را برعهده‌
داشت‌ متهم‌ است‌ يكي‌ از ساك‌ها را به‌ ارزش‌ 12 ميليون‌ تومان‌ تحويل‌ كميته‌
نداد و چنين‌ وانمود كرد كه‌ اين‌ ساك‌ ناپديد شده‌ است‌. اين‌ مرد هنگام‌ خروج‌ از
قصر، سوار اتومبيل‌ بليزر القانيان‌ كه‌ در باغ‌ پارك‌ بود شد و با آن‌ به‌ راه‌
افتاد و در حالي‌كه‌ با سرعت‌ زيادي‌ رانندگي‌ مي‌ كرد، با يك‌ پيرزن‌ كه‌ از عرض‌
خيابان‌ مي‌گذشت‌، برخورد كرد، اما بي‌توجه‌ به‌ اين‌ حادثه‌ با سرعت‌ به‌ رانندگي‌
خود ادامه‌ داد و چون‌ اسلحه‌ و كارت‌ كميته‌ داشت‌ مي‌دانست‌ كسي‌ مزاحمش‌
نمي‌شود. پليس‌ با شماره‌يي‌ كه‌ از اتومبيل‌ بليزر در دست‌ داشت‌ به‌ سراغش‌ رفت‌
اما موقعيت‌ حساس‌ اسماعيل‌ كمكش‌ كرد. يكي‌ از ماموران‌ كشف‌ جرم‌ با اشاره‌ به‌
اين‌ حادثه‌ مي‌گويد: پس‌ از اين‌ حادثه‌ مجازات‌ متهم‌ (اسماعيل‌) به‌ دليل‌
سوابق‌ او تبديل‌ به‌ پرداخت‌ مبلغي‌ به‌ عنوان‌ ديه‌ به‌ بازماندگان‌ پيرزن‌ شد.
اين‌ مرد حتي‌ حاضر به‌ پرداخت‌ ديه‌ نشد و با اعمال‌ نفوذ، اين‌ ديه‌ هم‌ از صندوق‌ دولت‌ به‌ خانواده‌ پيرزن‌ پرداخت شد.
اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ يكي‌ از شاهدان‌ در اين‌ باره‌ مي‌گويد:
اسمال‌ تيغ‌زن‌ قبل‌ از انقلاب‌ در محله‌ جمشيد كه‌ يك‌ محله‌
بدنام‌ بود و مراكز فساد و فحشا و قمارخانه‌ در آن‌ وجود داشت‌ كار مي‌كرد. وقتي‌
انقلاب‌ اسلامي‌ پيروز شد، در ميان‌ جوانان‌ مومن‌ و با صداقتي‌ كه‌ به‌ كميته‌هاي‌
شهري‌ پيوستند، تعدادي‌ از افراد خلافكار براي‌ تصاحب‌ اسلحه‌ و موقعيت‌ نيز وارد
كميته‌ها شدند كه‌ بعدها اين‌ چهره‌هاي‌ كثيف‌ شناسايي‌ و طرد شدند. او وقتي‌
اشياي‌ عتيقه‌ قصر القانيان‌ را به‌ سرقت‌ برد آنها را با قيمت‌ گزافي‌ به‌ دلالان‌
و قاچاقچيان‌ بين‌المللي‌ فروخت‌ و با بخشي‌ از اين‌ پول‌ها همسر و فرزندانش‌ را
براي‌ زندگي‌ به‌ اروپا فرستاد و خانه‌يي‌ در تركيه‌ برايشان‌ خريداري‌ كرد. او
متهم‌ است‌ تاكنون‌ 2 دختر را در دوران‌ خدمتش‌ دزديده‌ است‌، اولين‌ دختر، دختري‌ 16 ساله‌ در ميدان‌ هفت‌تير تهران‌ بود. اين‌ دختر كه‌
منتظر اتوبوس‌ بود توسط‌ اسمال‌ تيغ‌زن‌ ربوده‌ شد. اين‌ مرد سوار بر يك‌ اتومبيل‌
نشان‌دار بود كه‌ جلوي‌ پاي‌ دختر ايستاد و به‌ عنوان‌ تيمسار او را سوار ماشين‌
كرد و او را در خانه‌ايي‌ زنداني‌ كرد و به‌ تعرض‌ پرداخت‌! او همچنين‌ متهم‌ است‌
يك‌ بار هم‌ دختر 25 ساله ا‌يي‌ را با تهديد سوار
اتومبيل‌ كرد و بعد از تعرض‌ اين‌ دختر جوان‌ را به‌ عنوان‌ همسرش‌ معرفي‌ كرد و
دختر از ترس‌ و وحشت‌ ناچار تن‌ به‌ خواسته‌هاي‌ او مي‌داد.
نوشته اي از علي افشاري درمورد اسمال تيغ كش
29 آبان 86

چند روز پیش، زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین و از جمله دکتر ناصر زرافشان آماج حمله کینه توزانه و خشونت آمیز گروه های فشار داخل زندان واقع شدند. سر دسته حمله کنندگان فردی است به نام اسماعیل افتخاری معروف به اسمال تیغ زن که با تحریک برخی از مسئولین زندان گستاخی ر ابه اوج رسانده و با میله آهنی زندانیان سیاسی را مجروح کرده است؛
وی که به اعدام محکوم شده است سابقه چنین اقداماتی را در گذشته نیز دارد که جهت فرار از مجازات مرگ، در خدمت حفاظت اطلاعات زندان در آمده و به اذیت و آزار زندانیان سیاسی می پردازد .
من در بدو ورود به زندان عمومی اوین با او برخورد داشتم ونزدیک بود که کار ما به درگیری فیزیکی بکشد که زندانیان مانع شدند .وی قبلا در بخش عملیاتی کمیته تهران فعالیت می کرده است و چون در آن ایام نیروهایی که جذب کار های اجرایی کمیته ها می شدند عمدتا آدم های چماقی بودند که فقط قابلیت ضرب و شتم و قدرت درگیری فیزیکی داشتند و ملاک استخدام توانایی فیزیکی در درگیری و سرکوب گروه های سیاسی مخالف بود، او نیز استخدام شده بود تا به اصطلاح شمشیر اسلام باشد .
وی در دوران مسئولیتش به انواع و اقسام خلاف ها اعم از ارتشاء ، تجاوز به نوامیس مردم ، سرقت مسلحانه و ... دست یازیده بود و سرانجام آنقدر گند کار بالا آمده بود که پس از مدتی مخفی شدن و تغییر چهره دادن های متعدد ، بازداشت شد و پس از بازجویی های سنگین توسط وزارت اطلاعات در نهایت به اعدام محکوم شد .
این مرد هزار چهره به محض ورود به زندان عمومی تلاش بسیار کرد تا به هر نحو ممکن از مجازات مرگ خلاصی یابد؛ شب و روز قرآن به دست می گرفت و عجز و لابه سر می داد و از طرف دیگر خود را به مسئولان زندان و نهاد های امنیتی چون حفاظت اطلاعات زندان و مسئولین بند ۲۰۹ اطلاعات نزدیک می کرد و از هرگونه آدم فروشی و ارائه گزارش های دروغ بر علیه زندانیان سیاسی تحت عنوان سرباز ولایت ، خودداری نمی کرد .
او به تدریج در سایه میدان دادن نیروهای امنیتی زندان ، گستاخ شد، درست مانند شعبان استخوانی در سریال هزار دستان که چگونه با عنایت صاحبان قدرت از یک پاپتی استخوان جمع کن به قلدری تمام عیار تبدیل شد و اولین بار در سال ۱۳۸۳ همراه با امیر عباس فخر آور به زندانیان سیاسی و بخصوص دکتر زرافشان حمله و هجمه کرد که با مقاومت دلاورانه آنان این توطئه خنثی شد و او نیز برای مدتی در لاک خود فرو رفت تا اینکه دوباره فعال شده است؛
به نظر می رسد در ادامه مرگ های مشکوک اکبر محمدی و فیض الله مهدوی، خط جدیدی درصدد نا امن کردن فضای داخل زندان و زنده کردن دوباره روش های قتل درمانی در پوشش درگیریهای بین زندانیان است. درگیری های روی داده در زندان گوهردشت و اتفاق جدید در زندان اوین شواهد این سیاست غیر انسانی جدید هستند.
زندان به دلیل شرایط ذاتی ، جایگاه خشنی است و معمولا در زندان های عمومی چندین زندانی عادی در اثر درگیری های درون زندان جانشان را از دست می دهند و یا دچار نقص عضو می شوند.
یکی از حربه های نظام سیاسی بر علیه زندانیان سیاسی ، بسیج کردن برخی از زندانیان بزهکار و شرور بر علیه آنان است تا در اصل با اذیت و آزار ، آنها را مجبور به تحمل (زندان در زندان) کند.از همین رو یکی از دلایل اصلی تفکیک زندانیان سیاسی ، همین مسئله است که به راحتی افرادی که زیر حکم اعدام هستند می توانند بر علیه زندانیان عقیدتی و سیاسی تحریک و تطمیع شوند تا آنها را به ستوه آورده و یا سلامت جسمی و روانی انها را مورد تهدید قرار دهند.
البته زندانیان عادی شرافتمندی نیز در زندان بوده اند که همواره پشتیبان زندانیان سیاسی بوده اند و در حفظ امنیت آنها نقش موثری داشتند . همین اسمال تیغ زن تا زمانی که زندانیان حبس سنگین در اوین بودند و با اطلاع از سابقه منفی او، وی را تهدید کرده بودند، چنان خود را جمع کرده بود که اصلا از بند خارج نمی شد و به هنگام ملاقات نیز به افسر نگهبان و زندانبانان پناه می برد.
این رویداد شوم به شدت نگران کننده است .هنوز سعید ماسولی از درگیری قبلی با این عمال و پادوهای امنیتی، در بند ۲۰۹ به سر می برد و حال سعید شاه قلعه نیز به این بند برده شده است و سرنوشت مشابهی در انتظار او است.
نهاد های حقوق بشری داخلی و خارجی و نیروهای آزادی خواه تا فاجعه دیگری در داخل زندان ها رخ نداده است ، شایسته است توجه ویژه ای به حفظ امنیت زندانیان سیاسی و عقیدتی بنمایند .بی تردید مسئول سلامت و امنیت زندانیان در وهله اول مسئولان زندان و سپس مسئولان دستگاه قضایی هستند.
هر گونه کوتاهی برگ دیگری بر کارنامه سیاه حاکمیت خواهد افزود و به قول نظامی گنجوی ، بر بار مکافات آن بسی خواهد افزود . توان گریز از مجازات در این عالم نیست و هر فرد متخلف در همین دنیا به نوعی سزای خود را می بیند؛ سرنوشت شوم صدام حسین در این زمینه بسی آموزنده است.
.
.
.
.
بله حقيقتاً بايد گفت:
اسمال تيغ زن، آزاديت مبارك!
####################################
فيلترشكنهاي يكشنبه 21 مهر 87 :